محل تبلیغات شما
"وَ اغضُض أبصارنا عَنِ الفجور و الخیانه"
جوانی نزد عالمی رفت و از او پرسید:
 من جوانی هستم که نمی توانم خود را از نگاه كردن به دختران منع كنم، 
چاره ام چیست؟
عالم كوزه‌ای پر از شیر به او داد و به او توصیه كرد كه كوزه را به سلامت 
به جای معینی ببرد و نباید ذره ای شیر از كوزه بریزد. 
به یكی از طلبه‌هایش هم گفت او را همراهی كند 
و اگر شیر را ریخت جلوی همه‌ی مردم او را كتك بزند.
جوان نیز شیر را به سلامت به مقصد رساند و هیچ چیز از آن نریخت.
وقتی عالم از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد: 
هیچ، فقط به فكر آن بودم كه شیر را نریزم که مبادا
 در جلوی مردم كتك بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم.
عالم گفت: 
حكایت انسان مؤمن هم همین است، 
مومن همیشه خداوند را ناظر بر كارهایش می بیند 
و از حساب روز قیامت 
و بی‌آبرویی در مقابل مردم در صحرای م و عذاب جهنم بیم دارد.

غم و اندوه رفتنی اند

عاقبت هیچکس معلوم نیست...

برای زیبایی گل، تحمل خار بایدت!

شیر ,مردم ,پرسید ,ای ,جلوی ,عالم ,شیر را ,از او ,به او ,او پرسید ,را به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

tergwoodclibel خبرگزاری چوپانان - سایت خبری چوپانانیان عشق کار drespanzoto صدور تاییده چاه ارت (وزارت کار) در کمتربن زمان و قیمت مناسب و نصب چاه ارت HSE cardownvestcont ...عشق های مخابرات «ابومسلمی ها» هواداران باشگاه ابومسلم خراسان، وبگاه رسمی وبسایت شهرآستانه